شـــیرین که باشد؛
چــای ســـرد هـم
خــوردن دارد!
عـشـق من بـه تــو
مـثل هـمین آمــار تــورم اسـت!!
عــدد و رقــم درســتی نــدارد........
یه روضه خون قشنگ میگفت.
فاطـــــمه(س) به چند دلیل خودش رفت پشت در
این دلایل رو بگم دادت بلند میشه.
دلیل اول این بود ؛ گفت :
بذار من برم، اینا میدونند من دختر پیغمبرم،
شاید بخاطر بابام حیا کنند، برن.
بخدا همین یه دونه یه شب گریه داره...
دلیل دوم چی بود زود میگم و رد میشم.
بی بی میدونست زن های اینا خبر داشتند زهـــــرا (س) بارداره ،
بالأخره مرداشون خبر دارند من بار شیشه دارم،
زنی که بار شیشه داره همه ازش حیا میکنند...شاید برن....
آهــــ...
اما دلیل سوم اگه حیا نکردند اگه مراعات من و بچه ام رو نکردند
اینا با علی کار دارند،
هرکی میخواد به علی برسه باید اول زهــــرا رو برداره از سر راه...
من فدایی علی ام،من باشم یه مو از سر علی کم نمیشه.
رفت پشت در. نگم چی شد...
چـهره ات چـنان لـعاب آبـی رنـگی بـه روسـری داده
کـه نـگـین فـیـروزه مـن هـم؛
در مـقابلش رنــگی نــدارد...........