ســیــن ، هــا

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۴ غزه

مــــــــــادر

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ب.ظ

یه روضه خون قشنگ میگفت.

 فاطـــــمه(س) به چند دلیل خودش رفت پشت در


این دلایل رو بگم دادت بلند میشه.


دلیل اول این بود ؛ گفت :

بذار من برم، اینا میدونند من دختر پیغمبرم،

شاید بخاطر بابام حیا کنند، برن.

بخدا همین یه دونه یه شب گریه داره...


دلیل دوم چی بود زود میگم و رد میشم.


بی بی میدونست زن های اینا خبر داشتند زهـــــرا (س) بارداره ،

بالأخره مرداشون خبر دارند من بار شیشه دارم،

زنی که بار شیشه داره همه ازش حیا میکنند...شاید برن....

آهــــ...


اما دلیل سوم اگه حیا نکردند اگه مراعات من و بچه ام رو نکردند

اینا با علی کار دارند،

هرکی میخواد به علی برسه باید اول زهــــرا رو برداره از سر راه...


من فدایی علی ام،من باشم یه مو از سر علی کم نمیشه.


رفت پشت در. نگم چی شد...


فقط یه مرتبه علی صدایی شنید،
یکی میگه وا ابتاه..........
 



دریــــافــــــت

۹۲/۱۲/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
سـعـیـد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی